گلزن‌تر از دایی و رونالدو؛ سردار رکورد ایرانی‌ها را پس می‌گیرد؟

عملیات غیر ممکن شکستن رکورد دایی، توسط رونالدو ممکن شده و کاپیتان تیم ملی پرتغال در کمترین فاصله با او قرار دارد. اگر اتفاق عجیبی نیفتد، رونالدو احتمالا رکورد دایی را می‌شکند و تبدیل به بهترین گلزن ملی فوتبال خواهد شد. با این حال، خیلی از ایرانی‌ها امیدوارند مانعی، بتواند سر راه اعجوبه پرتغالی شود. امید دیگر ایرانی‌ها، به بازیکنی است که شانس بالایی برای پس گرفتن این رکورد خواهد داشت.

سردار آزمون، بهترین گلزن فعلی تیم ملی و پنجمین گلزن تاریخ ایران است. او در سن ۲۴ سالگی، ۲۹ گل ملی زد که آخرینش در بازی آخر تیم ملی مقابل هنگ کنگ بود. نکته امیدوار کننده درباره آزمون، سن او در زمان رسیدن به این تعداد گل ملی است. آزمون تقریبا ۲۴ سال و ۸ ماه دارد. علی دایی وقتی به سن آزمون رسید، فقط ۷ گل ملی داشت. کریستیانو رونالدو هم تا این سن، ۲۲ گل زده بود. یعنی در حال حاضر آزمون، حداقل در سن مشابه از هر دوی آن‌ها جلوتر قرار دارد. او در اوج آمادگی هم هست اما موضوع هم، توانایی ادامه این مسیر تا سن بالا، در حد دایی و رونالدوست. تفاوت اصلی او با این دو نفر شاید، در زمینه انگیزه برای بالا بردن تعداد گل‌های ملی باشد. آزمون در سال ۲۰۱۸، فقط ۲ گل ملی زد که آمار بسیار ضعیفی است. دلیل اصلی این آمار، وضعیت روانی آزمون بود که باعث شد پس از جام جهانی، بازی‌های ملی را موقتا کنار بگذارد و حتی پس از بازگشت، تا جام ملت‌ها طول کشید تا به فرم خوبش برگردد.

نکته دیگر، استفاده نکردن آزمون از بازی‌هایی است که تعداد گل ملی او را بالا می‌برند. رونالدو این هفته، ۴ گلش را به تیم لیتوانی زد و بخش زیادی از فاصله با دایی را پر کرد. دایی هم اواخر دوران بازی، کار مشابهی مقابل لائوس انجام داده بود. آزمون اما استفاده چندانی از این بازی‌ها نمی‌کند. مثل بازی با گینه نو، که تیم ملی ۸ گل زد و آزمون در آن حضور نداشت. او اگر بخواهد به دایی و رونالدو برسد، باید انگیزه‌ای در حد آن‌ها داشته باشد.

البته بجز آزمون، بازیکنان زیادی در دنیا، گزینه‌های شکستن رکورد دایی و رکورد احتمالی رونالدو هستند. یکی از آن‌ها، نیمار است که ۶۱ گل ملی هم زده اما مصدومیت‌ها و فراز و نشیب‌های زیادش، باعث شده آمار گل‌های ملی‌اش پایین بیاید و از ۱۵ گل در سال ۲۰۱۴، به فقط یک گل در سال ۲۰۱۹ برسد. گزینه جدی‌تر، شاید کیلیان ام‌باپه باشد. او در سن ۲۰ سالگی، ۱۳ گل زده که ۱۲ تای آن‌ها در دو سال اخیر زده شده‌اند. اگر او همین مسیر پیشرفت را ادامه دهد، با توجه به سن و سالش و بالا رفتن تعداد بازی ملی کشورهای اروپایی، یکی از شانس‌های جدی رسیدن به این رکورد خواهد بود. فعلا رونالدو، اصلی‌ترین گزینه رسیدن به دایی است و اگر موفق شود، ایرانی‌ها باید به سردار تازه‌شان برای پس گرفتن این رکورد ارزشمند امیدوار باشند.

طارمی باعث اخراج سرمربی اسپورتینگ شد!

باشگاه اسپورتینگ پرتغال اعلام کرد که مارسل کایزر، سرمربی هلندی اش را بعد از باخت ۳ بر ۲ مقابل ریوآوه در هفته چهارم لیگ پرتغال اخراج کرد.

مهدی طارمی، مهاجم ملی پوش کشورمان و عضو باشگاه ریوآوه در این دیدار نقش اصلی را ایفا کرد. او موفق شد در این بازی ۳ بار داور را متقاعد کند تا نقطه پنالتی را نشان دهد و با هت تریک در پنالتی عامل اصلی برد تیمش مقابل اسپورتینگ شد که در نهایت به اخراج سرمربی رقیب منجر شد.

مداحان حزبی و ۵ دلیل برای دوری هیات‌ها از سیاست‌زدگی

مصطفی داننده- تقریبا بعد از دهه ۷۰ شاهد ظهور نسل جدیدی از مداحان در ایران بودیم. مداحانی که در جلسات خود از جناح‌ها و احزاب سیاسی حمایت می‌کردند.

این رفتار مداحان با انتقادهای زیادی روبرو شد. البته در این میان برخی از این رفتار مداحان حمایت کردند و آن را لازمه جلسات عزاداری اباعبدالله دانستند.

حالا با توجه به این رفتار، سوالی مطرح می‌شود  که آیا واقعا یک مداح باید در جلسات مذهبی به ویژه در ایام محرم اظهار نظر جناحی کند یا خیر؟

برای پاسخ به این سوال بیان چند نکته لازم است.

مداحان حزبی و 5 دلیل برای دوری هیات‌ها از سیاست‌زدگی

اول: مجلس عزاداری امام حسین متعلق به مداح، سخنران یا هر فرد دیگری نیست. سینه زن، عزادار و مداح در مراسم برابر هستند و هیچکس در این دستگاه بالاتر از دیگری نیست. بنابراین مداح و یا سخنران حق ندارد در مجلسی که به نام امام حسین برگزار می‌شود از روی منبر حرف جناحی بزند

دوم: یک مداح می‌تواند خارج از جلسه با رسانه مصاحبه کند یا در جمع دوستان خود حرف سیاسی بزند مانند هر فرد دیگری اما او نمی‌تواند از مراسمی که با پول مردم و با نام امام حسین تشکیل شده استفاده کند و اظهار نظر جناحی کند.

سوم: بسیاری از مستمعان جلسات مذهبی از طرفداران یک جناح و یا افراد سیاسی هستند. یعنی شاید کسی که در جلسات منصور ارضی و یا سعید حدادیان شرکت می‌کند به روحانی رای داده باشد و یا طرفدار خاتمی و احمدی نژاد باشد. سخنان تند مداحان شاید باعث شود این افراد به دلیل توهین‌هایی که در جلسات می‌شود دیگر در این هیات‌های مذهبی حضور پیدا نکنند.

چهارم: نیت مردم از حضور در چنین مراسمی استفاده از فضای معنوی آن است. بسیاری از کسانی که در این مراسم‌ها شرکت کنند به این نیت که ساعتی از مسائل دنیوی دور باشند و حالتی عرفانی پیدا کنند و به قول خود هیئتی‌ها «سبک شوند» در این جلسات شرکت می‌کنند. این معنا نشان می‌دهد که مردم دوست ندارند نیت آنها که گریه بر مصیبت‌های اهل بیت است آمیخته به مسائل جناحی به ویژه مسائل انتخاباتی شود.

پنجم: وجه تمایز یک مداح با دیگر افراد جلسه امام در چیست؟ مداح صدای خوبی دارد که دیگران از آن بهره نبرده‌اند و به این واسطه او تبدیل به اجرا کننده مراسم می‌شود و دیگران گریه کن و سینه زن. در کجای فقه اسلامی آمده است صدای خوب مجوز اجتهاد در امور مذهبی و سیاسی است؟

متاسفانه مداحان سیاسی باعث شده‌اند که مراسم مذهبی در ایران رنگ و بوی جناح زدگی به خود بگیرد. مراسمی که سال‌ها توسط مردم برپا و اداره شده است. این رفتارها باعث شده که دیگر هیات‌های مذهبی هم رنگ و بوی گذشته را نداشته باشند.

نباید اجازه داد شأن والای هیات های مذهبی در حد میتینگ های این حزب و آن جناح تقلیل یابد؛ این ستمی آشکار به ساحت قدسی امام حسین است.

اگر منویات آمریکا را اجرا کردم، چرا آقایان تحریم نشدند و من تحریم شدم؟

محمدجواد ظریف: متأسفانه مجموعه برنامه‌هایی که در صداوسیما ساخته می‌شود، برای نقد سیاست خارجی نیست، بلکه برای تخریب آن است. حتماً صلاح خودشان را این طور دیدند که اگر توفیقاتی از سیاست خارجی ایران در دنیا مشاهده می‌شود و رژیم صهیونیستی بنده را خاری در چشم خود می‌بیند، آن را به‌عنوان یک نقطه ضعف نظام به مردم خودمان نشان دهند. [می گویند] مردم! بدانید که وزیر خارجه‌تان یا دستگاه دیپلماسی شما در دنیا واداده وعقب افتاده است، در دنیا خوب کار نمی‌کند و دیگران هستند که سر وزارت خارجه شما کلاه می‌گذارند.

محمدجواد ظریف در گفتگویی با روزنامه ایران به بیان انتقاداتی نسبت به برخی چهره‌های داخلی و صداوسیما پرداخته است.

گزیده‌ای از این گفتگو را در ادامه بخوانید:

  • واقعیت دنیا را نگاه کنید الان امریکاست که شکست خورده است و دیپلماسی پیروز شده است. دوستان ما اعتقاد دارند که امریکا بزرگ‌ترین معاند انقلاب و کشورماست در حالی که باید ببینند که وقتی خودشان سال‌ها علیه امریکا شعار دادند و با دیپلماسی مخالفت کردند، تحریم شدند؟ آیا امریکا اقدامی علیه آن‌ها انجام داد؟ آیا امریکا از آن‌ها ترسید که تحریم‌شان نکرد یا دوستان ما ضرری برای این کشور نداشتند که تحریم نشدند. من دوست ندارم از خودم تعریف کنم، اما تحریم نشدن کسانی که فریاد‌های ضد امریکایی‌شان گوش فلک را کر کرده است، نشان می‌دهد که امریکا هیچ مشکلی با آن‌ها ندارد و کار ایشان مشکلی به وجود نمی‌آورد. کاری که ما انجام دادیم برای امریکا مشکل ایجاد کرد. دیپلماسی بسیار موفق بوده است نه به‌دلیل توانمندی‌های فوق‌العاده ما بلکه به خاطر مردم ما کارآمد بوده است. مردم ما زمینه‌ای را فراهم کردند که ما توانستیم جلوی ۶ قدرت بزرگ بایستیم و کاری کنیم امریکایی‌ها احساس کنند به آن‌ها ضربه وارد شده است و بگویند این بدترین توافق تاریخ امریکاست. نمی‌دانم چرا دوستان ما می‌خواهند افتخارات کشور خودشان را که هیچ ربطی هم به من وهمکارانم ندارد برای کشور به سرشکستگی تبدیل کنند. این دستاورد‌ها مایه سربلندی اس، ت. هر چند دیگر از کسانی که گاندو را می‌سازند، این توقع می‌رود که این مصاحبه‌ها را از مردم بگیرند بعداً باید یا در این دنیا یا اگر در این دنیا فرصتی نشد در آن دنیا پاسخ دهند که چطور قلب حقیقت کردند.
  • من از دوگانه‌سازی در کشور ابا دارم و برای اینکه این دوگانه‌سازی هم شکل نگیرد تاکنون تحمل کردم از این به بعد هم تحمل می‌کنم، اما به شما می‌گویم که دوستان یقیناً اشتباه می‌کنند. اگر دیپلماسی و تلاش‌های شبانه روزی همکاران من نبود حتماً کشتی ایرانی آزاد نمی‌شد کما اینکه اگر مقاومت مردم ایران هم نبود دیپلماسی هیچ پشتوانه‌ای نداشت. دوستانی که سعی می‌کنند یکی از پایه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران را به سخره بگیرند هیچ خدمتی به کشور و مقاومت نمی‌کنند. اگر دوستان ما معتقدند نمره مذاکره صفر و نمره مقاومت ۲۰ است دیگر ما نزدیک‌تر از سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی به مقاومت نداریم حداقل ببینند آن‌ها چه نمره‌ای به دیپلماسی می‌دهند و آن‌ها چه ارتباطی با بنده دارند. پیام آقای نصرالله را ببینند. آیا آقای نصرالله نماینده مقاومت است یا حضراتی که در اتاق شان نشسته‌اند و زیر کولر شعار می‌دهند؟ انقلابیون ایرکاندیشن (زیرکولرنشین) مقداری از انقلابیون واقعی یاد بگیرند.
  • من و سردار سلیمانی هیچ وقت این دوگانگی را احساس نکردیم. ما بیش از ۲۰ سال است که از نزدیک با یکدیگر کار می‌کنیم. ما از دوره مذاکرات «بن» درباره افغانستان به‌طور مستقیم با یکدیگر ارتباط داریم و برای مدیریت همه امور هماهنگ هستیم. توفیق‌های به دست آمده هم که همه دنیا به آن اذعان کردند نتیجه همکاری و همفکری بسیار نزدیک ما بوده است. من در زمان حمله امریکا به عراق که مسئولیت نمایندگی ایران در نیویورک را بر عهده داشتم و در این زمینه به دستور مقامات عالی کشور با مقام‌های امریکایی گفتگو کردم، بیشترین هماهنگی را با سردار سلیمانی داشتم.
  • من و سردار سلیمانی بعد از آن نیز در دوران وزارتم تصمیم گرفتیم که هرزمان که هردوی‌مان در تهران حضور داشتیم حتماً حداقل هفته‌ای یک بار یکدیگر را ملاقات کنیم و آخرین تحولات را مرور کرده و هماهنگی‌های ضروری را انجام دهیم. فکر می‌کنم مجموعه کشور از این هماهنگی منفعت دیده است. کسانی که می‌خواهند اقداماتی انجام دهند که با رابطه نزدیک ما مغایرت دارد، در جهت منافع دیگران کار می‌کنند و منافع کشور را نمی‌بینند ان شاءالله که متوجه نیستند که دارند در جهت منافع دیگران کار می‌کنند؛ ولی بعضی وقت‌ها برای من این سؤال مطرح می‌شود چقدر منافع گروهی در داخل کشور می‌تواند با منافع تندرو‌های اسرائیل و تندرو‌های امریکا اتفاقی در همه موارد یکی باشد.
  • بنده خطوط کلی شورای عالی امنیت ملی را که از سوی مقامات عالی نظام ترسیم می‌شود، همراه خودم دارم و در جلسه مذاکره تصمیم می‌گیرم چگونه به موضوعی که در مذاکره مطرح شده و البته درباره آن پیش‌بینی هم انجام شده، پاسخ دهم. درباره انجام عملیات نظامی هم این طور است. فرمانده نظامی در اتاق عملیات می‌نشیند و اگر همان زمان ببیند مثلاً پهپاد خارجی وارد آب‌های ایران شده است، در چارچوب دستورالعمل‌های کلی که همه ما از آن اطلاع داریم و در چارچوب حراست از تمامیت ارضی کشور است، تصمیم‌گیری می‌کند. او احتمالاً باید در چند ثانیه تصمیم بگیرد. ممکن است رئیس ستاد کل نیز در آن چند ثانیه از این اقدام خبر نداشته باشد و بعد از انجام عملیات از این رویداد مطلع شود. وظیفه رئیس ستاد کل این است که تصمیم راهبردی را گرفته باشد، نه اینکه در جریان تصمیم‌گیری تاکتیکی هم حضور داشته باشد. البته من نمی‌دانم که رئیس ستاد کل هنگام سرنگونی پهپاد امریکایی بلافاصله از این اقدام خبردار شده است یا نه؛ ولی توقع نمی‌رود که همه مقامات از هر شلیکی که صورت می‌گیرد، اطلاع داشته باشند. به هر صورت مهم این است که ما بسرعت از عملیات نظامی خبردار شویم.
  • من در ماجرای سرنگونی پهپاد امریکا در تهران حضور نداشتم و برای مذاکرات با وزیر خارجه ترکیه در اصفهان بودم، اما بحمدالله با فاصله زمانی بسیار کم و با هماهنگی بسیار خوبی که با سردار باقری، رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح داشتم، تلفنی با ایشان صحبت کردم. ایشان دستور دادند اطلاعات مربوط به این عملیات را بسرعت برای من فرستادند، حتی برای من نقشه دستی روی موبایل فرستادند که من توانستم همان شب توئیت کنم و مانع از این شوم که امریکایی‌ها روایت خودشان را از این ماجرا مبنی بر اینکه این پهپاد در آب‌های بین‌المللی مورد اصابت قرار گرفته است، داشته باشند. من تلاش کردم این روایت را جا بیندازم و واقعیت‌ها را منعکس کنم. هماهنگی بسیار خوبی انجام شد و ما هم بیش از این توقع نداریم؛ یعنی من توقع ندارم که قبل از اینکه اقدام نظامی صورت بگیرد، مرا پیدا کنند و از من اجازه بگیرند. نه من در این موقعیت هستم، نه ضرورتی دارد که وزیر خارجه قبل از وقوع حادثه در جریان باشد. وزیر خارجه عضو شورای عالی امنیت ملی و در جریان سیاست و تصمیم گیری‌ها قرار دارد؛ ولی لازم است که به محض وقوع هر رویدادی، به ما اطلاع‌رسانی شود که هماهنگ باشیم. این هماهنگی در ماجرای سرنگونی پهپاد امریکایی صورت گرفت. ما گاهی اوقات به‌دلیل برخی ناهماهنگی‌ها دیر از برخی امور خبردار می‌شویم که متأسفانه دود آن به چشم کل کشورمی رود.
  • من هیچ علاقه‌ای به این سمت ندارم. من این مسئولیت را بر عهده دارم تا خدمت کنم و می‌توانم آن را به دو شکل انجام دهم؛ می‌توانم بگویم که من فقط مسئول برخی کار‌های کشور هستم و در حوزه‌های دیگر مسئولیتی ندارم. ممکن است این کار من را در دنیا محبوب‌تر هم بکند و اگر این کار را انجام می‌دادم، احتمال زیادی وجود داشت که جایزه صلح نوبل را دریافت کنم. من دو سال متوالی بیشترین شانس را برای گرفتن جایزه صلح نوبل داشتم. خودم هر بار به‌همه گفتم امکان ندارد به من جایزه صلح بدهند، به این دلیل که من همزمان از سیاست جمهوری اسلامی در سوریه و از سایر سیاست‌های جمهوری اسلامی حمایت می‌کردم، اگر می‌خواستم این دوگانگی را در سیاست خارجی نشان دهم، حتماً می‌توانستم امتیازاتی بگیرم.
  • شما صحبت‌های امریکا را مرور کنید. من نمی‌خواهم این دوگانگی جا بیفتد. برای من این وزارت آنچنان ارزشی ندارد که حاضر باشم برای حفظ این میز منافع ملی را زیر سؤال ببرم. من از روز اول با این باور سر کار آمدم که قرار است چند روزی این مسئولیت را داشته باشم و چه بهتر که این امتحان را بخوبی پشت سر بگذارم تا حداقل وجدانم راحت باشد. آن روز هم که استعفای خود را اعلام کردم قصد نداشتم آسیبی وارد کنم.
  • تصمیم من آنی و لحظه‌ای نبود و عصبانی هم نبودم و اتفاقاً در آن موقع دو نوه ام در منزل‌مان بودند و من داشتم با آن‌ها بازی می‌کردم و خیلی هم لحظات خوبی بود، روز بعد هم همین‌طور بود و من فرصتی برای بازی با نوه‌هایم در خانه پیدا کرده بودم جای همه مردم خالی بود و خیلی خوش گذشت؛ اما به این نتیجه واقعی رسیده بودم که باید استعفا دهم. پیش از آن هم به همه جا‌هایی که باید اطلاع‌رسانی می‌کردم، تصمیم خود را اطلاع داده بودم، باورشان نمی‌شد که من این کار را انجام دهم، اما به این نتیجه واقعی رسیدم که دیگر نمی‌توانم با این فضا وزیر خارجه‌ای باشم که خودم می‌خواهم. می‌توانم وزیر خارجه‌ای باشم که بگویم من این مسئولیت‌ها را دارم و بقیه مسئولیت‌ها هم به من ربطی ندارد، ممکن بود در دنیا برای بعضی‌ها محبوب‌تر هم باشم؛ اما برای من مسئولیت به آن شکل هیچ ارزشی نداشت.
  • من همواره گفته‌ام که ما عین ماوقع تحولات را به رهبری گزارش می‌دهیم. همه جزئیات درباره اینکه ایشان چه مواقعی به مصلحت می‌دانند که اظهارنظر کنند، چه مواقعی اظهارنظر نکنند، چه مواقعی اظهارنظر‌های ایشان کلی و در چه موضوعاتی اظهارات ایشان دقیق، عملیاتی و جزئی بوده است، در اسناد ثبت شده است. در واقع لطفی که رهبر معظم انقلاب به وزارت خارجه و به شخص بنده داشتند این بود که گفتند ما امین هستیم. خب آدم امین حتماً آنچه را که امانت است، ادا می‌کند. ما اطلاعاتی را که داریم امانت می‌دانیم و خدمت ایشان ارائه می‌کنیم. در حد توانمان هم تلاش کردیم تمام رهنمود‌های ایشان را اجرا کنیم و هر وقت هم که نتوانستیم دلایل آن را گزارش دادیم؛ یعنی این طور نبوده است که تلاش کنیم آن را بپوشانیم.
  • متأسفانه مجموعه برنامه‌هایی که در صداوسیما ساخته می‌شود، برای نقد سیاست خارجی نیست، بلکه برای تخریب آن است. حتماً صلاح خودشان را این طور دیدند که اگر توفیقاتی از سیاست خارجی ایران در دنیا مشاهده می‌شود و رژیم صهیونیستی بنده را خاری در چشم خود می‌بیند، آن را به‌عنوان یک نقطه ضعف نظام به مردم خودمان نشان دهند. این یک کم لطفی به غرور و حمیت ملی است. من اگر جای آنان بودم، تلاش می‌کردم خطا‌های وزیر خارجه را بپوشانم، نه اینکه موفقیت‌های وزیر خارجه را تبدیل به خطا بکنم و ببر کاغذی را هر روز شکار کنم و به مردم بگویم که شما مردم! بدانید که وزیر خارجه‌تان یا دستگاه دیپلماسی شما در دنیا واداده وعقب افتاده است، در دنیا خوب کار نمی‌کند و دیگران هستند که سر وزارت خارجه شما کلاه می‌گذارند. معمولاً در دنیا این طور رسم است که سعی می‌کنند بگویند ما خوب کار می‌کنیم، نه اینکه مسئولان خود را تخریب کنند. خاطرم هست زمانی که انگلیس با ایران در موضوع سلمان رشدی به توافق رسید و برای بازکردن مجدد روابط، وزیر خارجه وقت ایران آقای دکتر کمال خرازی و وزیر خارجه وقت انگلیس آقای رابین کوک مصاحبه کردند، خبرنگاران از رابین کوک پرسیدند که آقای وزیر، شما چه به دست آوردید؟
  • فردای آن، هیچ روزنامه انگلیسی تیتر نکرد که ما چیزی به دست نیاوردیم، بلکه همه روزنامه‌های انگلیسی که ادعای آزادی‌شان سر به فلک گذاشته است، گفتند: «ما دیپلماسی بسیار موفقی داشتیم». این واقعیت است. حالا همه دنیا می‌گوید که دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران موفق بوده است، خود آقای ترامپ می‌گوید که من دو دقیقه مصاحبه وزیر خارجه ایران را دیدم و معتقدم هیأت امریکایی از عهده مذاکره با او برنمی‌آید. همان آقای ترامپ که گفته است ۷ تریلیون دلار در منطقه خرج کردیم و شکست خوردیم، همان‌طور هم گفته است که برجام یک کلاه بزرگ بر سر امریکا بود. چرا ما یک قسمت سخن او را می‌پذیریم، اما قسمت دیگر صحبتش را دروغ می‌دانیم. بررسی کنید و ببینید همه دنیا دارد می‌گوید ایران در برجام موفق شد.
  • مشکل دیگر دوستان ما این است که نمی‌خواهند راستی آزمایی حرف‌های خودشان را بپذیرند. گفتند که آقای ترامپ به هیچ وجه از برجام خارج نمی‌شود، وقتی که از برجام خارج شد، گفتند به این دلیل خارج شد که آقای دکتر روحانی فلان جمله را در مشهد گفت. آقا! بپذیرید که تحلیل شما اشتباه بوده است. تقریباً هر تحلیلی که درباره موضوع هسته‌ای داشتند، اشتباه بوده است.
  • من نمی‌دانم این دوستان تا چه زمانی می‌خواهند دستاورد‌های کشور را به این شکل زیر سؤال ببرند و تخطئه کنند وغرور مردم را به بازی بگیرند. باید دید چه دستاوردی دارند. اگرقرار بود من خط امریکایی‌ها را پیاده کنم، چرا امریکا من را تحریم کرده است؟ اگر قرار بود من به‌دنبال سیاست‌های امریکا باشم، چرا امروزهمه آقایان و همه کسانی که قبل از من مذاکره کردند، هیچ کدام تحریم نشدند و فقط من تحریم شدم؟ اگر منویات امریکا را اجرا کردم، چرا آقایان تحریم نشدند و من تحریم شدم؟ یکی می‌گفت: ما انقلاب کردیم، مردم شهید شدند. حالا ظاهراً این طور است که آقایان انقلاب می‌کنند، ما تحریم می‌شویم.

چرا رییس جمهوری پیشین ایران برای سالروز تولد خوانند مشهور پاپ پیام تبریک داد معمای احمدی‌نژاد و مایکل جکسون

 محمود احمدی نژاد رییس جمهور پیشین کشورمان در اقدامی نا متعارف سالگرد تولد مایکل جکسون خواننده مشهور پاپ را تبریک گفت.
احمدی‌نژاد با آوردن ترانه‌ی «من از مرد درون آینه شروع می کنم، از او می‌خواهم که خود را دگرگون کند»، و استفاده از برچسبی به انگلیسی از حروف اختصاری نام مایکل جکسون (MJ) و تولدت مبارک (HB)، زادروز جکسون را شادباش گفته است.
معمای احمدی‌نژاد و مایکل جکسون
رییس جمهوری پیشین کشورمان مدت هاست توئیت‌هایی متفاوتی مرتبط با آمریکا منتشر می‌کند. در ماه‌های اخیر او بار‌ها دونالد ترامپ را در توئیتر مخاطب قرار داده است. البته با پاسخی از جانب ترامپ روبه رو نشده است.
از طرف دیگر احمدی نژاد برخی اتفاقات مهم ورزشی و هنری آمریکا را نیز پیگیری می‌کند و به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد. پیام تبریک به قهرمان لیگ بسکتبال آمریکا، تسلیت درگذشت یک رپر آمریکایی و واکنش به محدودیت پوشش سرنا ویلیامز تنیسور برجسته آمریکایی در مسابقات اوپن فرانسه از این دسته است.
هواداران احمدی نژاد این رفتار‌ها را در راستای دیپلماسی عمومی تفسیر می‌کنند.

بیشتر بخوانید:
دیپلماسی به سبک احمدی‌نژاد؛ چرا فقط آمریکا؟! 
احمدی‌نژاد در توئیتر چه می‌کند؟

معمای احمدی‌نژاد و مایکل جکسون
پرتره مایکل جکسون اثر اندی وارهول
مایکل جکسون کیست؟
مایکل جکسون در ٢٩ اوت ١٩۵٨ متولد شد و در ٢۵ ژوئن ٢٠٠٩ در سن ۵۰ سالگی به خاطر مصرف بیش از حد ماده بیهوشی قوی پروپوفول درگذشت. در گذشت او واکنشی جهانی در پی داشت.او هواداران زیادی در جهان دارد.
مایکل جکسون فعالیت حرفه‌ای خود در زمینه موسیقی را از دوران کودکی با برادرانش در گروه جکسون فایو شروع کرد.
او در دهه هشتاد میلادی با ترانه‌های “تریلر” و “بد” به شهرت جهانی رسید.
به گزارش کتاب رکورد‌های گینس، آلبوم تریلر مایکل جکسون که سال ۱۹۸۲ عرضه شد، با شصت و پنج میلیون نسخه فروش، پر فروش‌ترین آلبوم موسیقی در جهان بوده است.
مایکل جکسون اگر چه شخصیتی جهانی است، از دید آفریقایی-آمریکایی‌ها قهرمان سیاهان است. او نخستین آمریکایی آفریقایی‌تبار است که به چنین کامیابی و شهرت بزرگی در موسیقی دست یافت.
مایکل جکسون در سال‌های آخر زندگی اش به علت جنجال‌های اخلاقی و مشکلات مالی منزوی شده بود. او چند باری جراحی تغییر جنسیت انجام داد.
او سال ۲۰۰۳ به اتهام آزار جنسی یک پسر چهارده ساله بازداشت شد، ولی دادگاه پس از یک محاکمه جنجالی پنج ماهه او را بیگناه تشخیص داد.
سال گذشته مستندی درباره جکسون منتشر شد که بسیار آزار دهنده بود. براساس این مستند این خواننده سرشناس به یک پسر جوان در قبال سکس، جواهرات داده بود.
مایکل جکسون سه فرزند به نام‌های مایکل جوزف، پاریس مایکل کاترین و پرینس مایکل دوم از خود به جا گذاشته است.
معمای احمدی‌نژاد و مایکل جکسون
پیام احمدی نژاد تفسیر های مختلفی در پی داشته است/ هوادارانش می گویند این پارادایم تازه فرهنگی احمدی نژاد است
معنای پیام احمدی نژاد
حالا پیام تبریک تولد هنرمندی با این مختصات از سوی سیاستمداری همچون محمود احمدی نژاد واقعا شگفت انگیز است. سوال مهم این است که چرا احمدی نژاد تولد مایکل جکسون را تبریک گفت؟
در این باره تحلیل‌های متعددی مطرح شده است. برخی منتقدان احمدی نژاد معتقدند که این اقدامات برای خودنمایی، خروج از انزوا و باقی ماندن در اخبار و افکار عمومی است.
این طیف که البته تعداد آن‌ها در فضای مجازی بسیار هم زیاد است معتقدند رییس جمهور پیشین کشورمان به دلیل انزوای سیاسی که برایش پیش آمده دست به اقدامات اینچنینی می‌زند که فراموش نشود. این عده طیفی وسیعی از مخالفان نظام، اصلاح طلبان و اصولگرایان را در بر می‌گیرند.
برخی هم می‌گویند احمدی نژاد می‌خواهد خود را سیاستمداری پیشرو و آوانگارد در افکار عمومی معرفی کند. تا شاید در آینده بتواند از کیک سیاست ایران سهمی بردارد. این عده حتی معتقدند ممکن است احمدی‌نژاد در آینده نه چندان دور پیشتر برود و از همجنسگرایی هم دفاع کند.

عده‌ای هم می‌گویند احمدی نژاد سقوط کرده است. این عده بیشتر از طیف اصولگرایان هستند. تقی دژاکام روزنامه گار اصولگرا و نویسنده سابق کیهان در این باره نوشته است: “خدایا! آخر و عاقبت مارو جوری کن که دیگه از «اللهم عجل لولیک الفرج» به پیام تبریک دادن واسه همجنس‌بازای شهره دنیا سقوط نکنیم!”

در این بین دیدگاه‌های هم مبنی براین وجود دارد که احمدی نژاد مشاوران خوبی ندارد.
محمد علی ابطحی فعال سیاسی اصلاح طلب در این باره نوشت: “اقای احمدی نژاد سالروز تولد مایکل جکسون را تبریک گفته. حالا که ایشان این قدر توجه لازم دارد خانم گوگوش نه. حداقل اگر تولد خانم مرضیه را تبریک میگفت هم حمایت از هنرمند ایرانی بود و هم کلی مجاهدین خلق برایش هورا می‌کشیدند. امان از مشاور بد.”
اما در این بین حامیان احمدی نژاد پیام تبریک او برای تولد مایکل جکسون را به گونه‌ای دیگری تفسیر کرده اند. این عده معتقدند پیام احمدی نژاد معنای بلند سیاسی و اجتماعی دارد.

عبدالرضا داوری از مشاوران احمدی نژاد می‌گوید: “تجلیل محمود احمدی‌نژاد از زادروز مایکل جکسون، مرزبندی آشکار او با ۴۰ سال سیاست فرهنگی انقباضی و منع محور در جمهوری اسلامی و عبور از فقاهت محوری در حوزه فرهنگ است. احمدی نژاد با تجلیل از مایکل جکسون، نشان داد که مهم‌ترین آلترناتیو درون ساختاری در برابر جریان‌های حاکم در ج. ا. است!”

البته او توضیح نداده است که چرا رییس جمهوری پیشین در زمان ریاست جمهوری خود این مرزبندی‌ها رو روشن نکرده بود. زمانی که قدرتی داشت و می‌توانست در وضعیت فرهنگی کشور تحولی ایجاد کند. اتفاقا به شهادت فعالان فرهنگی، دوران ریاست جمهوری اجمدی نژاد سخت‌ترین دوران برای فعالیت فرهنگی بوده است.
داوری در توضیح دیگری در این باره نوشت: «در زمانه‌ای که همه راه‌ها برای حضور احمدی‌نژاد و یارانش در ساخت رسمی قدرت مسدود هست و خواهد ماند، رییس جمهور سابق در حال برساختن الگویی نو برای دولتمرد ایرانی است در شرایطی که خود هرگز به ساخت قدرت باز نخواهد گشت.»
از سوی دیگر برخی طرفداران احمدی نژاد معتقدند واکنش منتقدان به تبریک تولد مایکل جکسون توسط احمدی نژاد برای دیده شدن است! محمد حسین حیدری از هواداران سرسخت رییس جمهوری پیشین در توئیتی نوشت: «در برابر هر کنش آقای احمدی نژاد با تکثیر گسترده این گزاره انفعالی از سوی مخالفان رو به رو هستیم: «می‌خواهد دیده شود.» در حالی که در واقع قضیه برعکس است و خود این دوستان و رسانه‌های مخالف هستند که با پرداختن به احمدی‌نژاد می‌خواهند دیده شوند.»

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

ملانی جورجیادیز (Mélanie Georgiades) ملقب به «دیامز» (Diam’s) خواننده رپ فرانسوی در شرح دوران زندگی‌اش قبل از گرویدن به دین اسلام، گفت: قبل از آنکه مسلمان شوم، در زندگی‌ام احساس حزن و اندوه می‌کردم.

به گزارش فرارو به نقل از ایرنا، «ملانی جورجیادیز» تا قبل از گرویدن به اسلام، به رغم موفقیت‌های بسیار، نوعی حس ناراحتی و برآشفتگی را تجربه می‌کرد، حالتی که او را به جستجوی پاسخی وا داشت که در نهایت با یاقتن دین اسلام، به امید و شادی تازه‌ای دست یافت.

جورجیادیز در حالی که در مکه بود، به عرب نیوز، گفت: پول، موفقیت و قدرت، من را شاد نمی‌کرد.

وی افزود: در پی شادی بودم؛ بسیار غمگین و تنها بودم. کنجکاو بودم که چرا روی زمین بودم، می‌دانستم که دلیل این مساله، ثروت یا شهرت نبود، زیرا آن‌ها را داشتم و این موارد من را شاد نمی‌کرد. از اینرو، شروع به جستجوی پاسخ برای همه پرسش هایم کردم.

زندگی جورجیادیز برنده دو جایزه مهم یکی جایزه موسیقی اروپا موسوم به MTV برای بهترین هنرمند فرانسوی و دیگری جایزه موسیقی NRJ به خاطر بهترین هنرمند، بهترین آلبوم و بهترین آهنگ، پس از ملاقات با دوستش «سوسو» (Sousou) که مسلمان بود، تغییر کرد.

او در شرح حالاتش پس از گرویدن به دین اسلام گفت: یک مکاشفه بود. از ته قلب متقاعد شدم که خدا وجود دارد و هرچه بیشتر می‌خواندم، بیشتر متقاعد می‌شدم.

جورجیادیز، افزود: تا قبل از آن، به وحدانیت خدا اعتقاد داشتم و مسیحی بودم، اما دقیقا به آنچه در درونم وجود داشت، به جز غم، واقف نبودم.

براساس اعلام روزنامه عرب نیوز، «سوسو» در جلسه ملاقات با جورجیادیز، برای دقایقی از وی جدا شد تا به اتاقی دیگر برای ادای فریضه نماز رود. جورجیادیز نیز همراه وی رفت و بدون آنکه بداند مسلمانان چگونه عبادت می‌کنند، حرکات سوسو را انجام داد و خود را برای اولین بار در حال سجده در پیشگاه الله یکتا یافت.

وی در شرح این حالت گفت: وقتی با وی نماز می‌خواندم و سجده می‌کردم، ارتباط با خدا را احساس می‌کردم.

بلافاصله پس از آن روز، وی یک نسخه از قرآن مجید را تهیه کرد و در سفر به جزیره موریتیوس شروع به خواندن آن کرد.

ملانی جورجیادیز، دسامبر ۲۰۰۸ به دین اسلام گروید و به طور کامل از صحنه موسیقی و انظار مردم محو شد.

با این حال، یک عکاس خبری در سال ۲۰۰۹ از جورجیادیز در حال خروج از مسجدی در فرانسه عکس گرفت در حالی که از سر تا پا پوشش داشت. آن عکس در یک مجلسه فرانسوی منتشر شد و جامعه فرانسه را شوکه کرد.

در آن زمان، فرانسه درگیر بحث در مورد تصویب قانون منع استفاده از روبنده یا پوشش صورت در اماکن عمومی بود.

عکس جورجیادیز به کانون بحث‌ها تبدیل شد و وی خود را شخصی یافت که به موضوع نفرت عموم تبدیل شده است.

وی نوامبر ۲۰۰۹ احساس کرد که باید به هوادارانش در مورد دلیل گرایش به مذهب توضیح دهد و برای آخرین بار، یکی از آهنگ‌های آلبومش را منتشر کرد.

در آن آهنگ، تعصب جامعه فرانسه را توصیف کرد و گفت که این جامعه از زمان گرویدنش به اسلام، دست از حمایت از وی کشیده اند.

به رغم همه این مشکلات، جورجیادیزز بیش از هر زمان دیگری در زندگی اش، احساس صلح و آرامش داشت.

جورجیادیز اظهارداشت: قبل از روی آوردن به اسلام، غمگین بودم، زیرا نمی‌دانستم که همه آنچه باید انجام دهم، گفتگو با خداست.

وی افزود: حال، هر آنچه در زندگی ام خوب یا بد است، می‌دانم که الله را دارم که به من گوش می‌دهد و عباداتم را پاسخ می‌گوید.

جورجیادیز در سال ۲۰۱۷ به همراه همسرش «فواز طرخانی» (Faouzi Tarkhani) خواننده رپ فرانسوی – تونسی سابق به عربستان سفر کرد.

وی در دو سال گذشته، در عربستان اقامت داشت، فارغ از اسلام هراسی و رفتار تحقیرآمیزی که در فرانسه شاهدش بود. وی و همسرش امسال برای ادای مناسک حج، به مکه رفتند.

جورجیادیز در شرح آن سفر گفت: این دومین حج من بود، اما این بار با طرز فکر متفاوتی آمدم.

وی افزود: نخستن بار، تازه مسلمان بودم و دین را به خوبی نمی‌شناختم. اما از آنجا که سال‌ها مسلمان هستم، در مورد اسلام، سنت و پیامبر و همچنین در مورد ماجرای این سرزمین بسیار آموخته ام.

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

(تصاویر) خواننده زن فرانسوی مسلمان شد؛ از خوانندگی تا زیارت کعبه

تماس روحانی و ماکرون؛ استراتژی ایران چیست؟

در جریان نشست سران گروه هفت در گردشگاه بیاریتس، روسای جمهور ایران و فرانسه درباره دیدار سران ایران و آمریکا به تفاهماتی رسیدند. اما اندکی بعد، رئیس‌جمهور ایران موضع خود را تغییر داد. همتای فرانسوی، برای اطمینان از اینکه طرف ایرانی هنوز آماده مذاکره است، تماس گرفت.
به گزارش فرارو، حسن روحانی و ایمانوئل ماکرون، روسای جمهور ایران و فرانسه، بار دیگر شامگاه شنبه تلفنی گفتگو کردند. این تماس، که به ابتکار طرف فرانسوی انجام شد، کمتر از یک هفته پس از ابراز امیدواری ماکرون برای دیدار سران ایران و آمریکا صورت گرفت.
دوشنبه هفته گذشته، روحانی در اظهاراتی قابل توجه، گفت برای حل مشکلات حاضر است با هر شخصی دیدار کند. اندکی بعد، ماکرون در یک نشست خبری مشترک با همتای آمریکایی‌اش، دونالد ترامپ، ابراز امیدواری کرد که روحانی و ترامپ در «هفته‌های آینده» دیدار کنند. رئیس‌جمهور فرانسه حتی مدعی شد روحانی به او گفته است از دیدار با ترامپ استقبال می‌کند.
اما یک روز بعد، روحانی موضع خود را تغییر داد و هر گونه تغییر در مناسبات تهران و واشنگتن را به رفع «تمام تحریم‌ها» مشروط کرد. بنابراین، احتمالا ماکرون با روحانی تماس گرفته است تا دلایل این تغییر ناگهانی را جویا شود.
روحانی در این تماس، با بیان اینکه «اجرای کامل تعهدات برجام و امنیت کشتیرانی در همه آبراه‌ها دو هدف اصلی در مذاکرات ما است»، از بی‌عملی اروپا پس از خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) اظهار تأسف کرد و گفت: «متأسفانه پس از این اقدام یکجانبه آمریکا (خروج از برجام)، کشور‌های اروپایی نیز اقدامی عملی در مسیر اجرای تعهدات خود نداشتند.»
رئیس‌جمهور ایران، رفع کامل همه تحریم‌ها علیه ایران را زمینه‌ساز مذاکرات بعدی دانست و تاکید کرد: «اگر اروپا نتواند تعهدات خود را عملیاتی کند، ایران گام سوم در کاهش تعهدات برجامی را به اجرا خواهد رساند که البته این اقدام هم مانند دیگر مراحل اقدامی قابل بازگشت خواهد بود.»
در اولین سالگرد خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، ایران، در واکنش به بی‌عملی اروپا در تامین منافع اقتصادی خود، نخستین گام کاهش تعهدات را برداشت و دو ماه بعد گام دوم را هم برداشت. در این دو گام، ایران اجرای برخی محدودیت‌های مندرج در برجام، مانند رعایت سقف غنی‌سازی ۳.۶۷ درصدی اورانیوم و نگهداری ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده، را تعلیق کرد. اکنون مقامات ایران تهدید می‌کنند که چنانچه اروپایی‌ها اقدامی برای تامین منافع اقتصادی ایران انجام ندهند، ایران گام سوم کاهش تعهدات را هم برمی‌دارد. در مقابل، اروپایی‌ها، و خصوصا فرانسوی‌ها، که خودشان را از تامین منافع اقتصادی ایران بدون آمریکا، عاجز می‌بینند، تلاش می‌کنند کاخ سفید را متقاعد که در برابر ایران انعطاف نشان دهد. فرانسوی‌ها به آمریکا پیشنهاد داده‌اند که در ازای پایبندی کامل ایران به برجام، برای این کشور معافیت‌هایی برای فروش نفت صادر کند. اما آمریکا نه تنها با این پیشنهاد موافقت نکرد، بلکه به تازگی، نفتکش آدریان دریا-۱ ایران، که در دریای مدیترانه سرگردان است، را تحریم کرد و به کشور‌ها درباره کمک به آن هشدار داد.
آنچه برای فرانسه مهم است
بیانیه‌ای که پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری ایران درباره تماس روحانی و ماکرون منتشر کرد، نشان می‌دهد که ادبیات روحانی هشدارآمیز بوده است. روحانی تهدید کرده تعهدات هسته‌ای را بیش از پیش کاهش دهد. اما روایت طرف فرانسوی از این تماس، خوشبینانه است.
در بیانیه کاخ ریاست جمهوری فرانسه آمده است که که ماکرون مجددا بر «اهمیت تحرکات فعلی برای آماده‌سازی شرایط کاهش تنش از طریق گفتگو و رسیدن به یک راه حل دائمی در منطقه» تاکید کرد.

جهش سوم صنعت پتروشیمی کشور در راه است

وزیر نفت در مصاحبه با رادیو گفت: کشور دو جهش در بخش پتروشیمی را طی بیست و چند سال گذشته تجربه کرده و جهش سوم نیز در حال تدارک شدن است. بیژن نامدار زنگنه افزود: جهش نخست از سال ۱۳۷۶ و جهش دوم از سال ۱۳۹۲ در کشور آغاز شده است. وی همچنین اظهارداشت: مجموعه وزارت نفت هم اکنون در حال تدارک جهش سوم در حوزه پتروشیمی است. وزیر نفت گفت: جهش دوم و سوم تولید کشور را به ترتیب بالای ۱۰۰ و ۱۵۰ میلیون تن مواد پتروشیمی در سال خواهد رساند. وی در ادامه ضمن اشاره به اینکه ایجاد پالایشگاه هم «زمان بر» و هم «گران» است، افزود: واقعیت قضیه این است که به ازای ظرفیت یک بشکه نفت خام در روز ۲۰ هزار دلار سرمایه گذاری نیاز است. زنگنه اظهارداشت: قانونی که به تازگی مجلس شورای اسلامی در جهت حمایت از ساخت پالایشگاه از طریق سرمایه های مردمی و تنفس خوراک تا سقف دو میلیون بشکه در روز مصوب کرده حداقل اگر نفت خام باشد ۴۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد که باید تلاش کرد این میزان سرمایه گذاری در داخل تامین شود. وی گفت: آئین نامه اجرایی این قانون در حال تدوین است. وزیر نفت گفت: کاری که هم اکنون این وزارتخانه با قدرت در حال پیگیری است بحث مربوط به پالایشگاه های سیراف می باشد که طرح آن از چند سال پیش کلید خورده است. وی اظهارداشت: ظرفیت اولیه طرح مدنظر ۴۸۰ هزار بشکه در روز بوده که۱۲۰ هزار بشکه از این ظرفیت به فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیج فارس منتقل و ظرفیت فعلی ۳۶۰ هزار بشکه در روز است. نامدار زنگنه گفت: تکمیل طرح مزبور از اولویت های اصلی این وزارتخانه بوده و به شدت در حال پیگیری است. وی افزود: اجرای طرح پالایشگاه های میعانات گازی سیراف دستکم ۲۲ تا ۲۳ هزار میلیارد تومان سرمایه نیاز دارد که باید از بازار سرمایه کشور با انتشار اوراق جذب شود. وزیر نفت اظهارداشت: ساخت پالایشگاه های میعانات گازی به نسبت پالایشگاه های نفت خام ارزان تر است و به عبارتی یک سوم هزینه احداث پالایشگاه های نفت خام را دارد. وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اینکه به اتکای نفت و گازی که در کشور تولید می شود به تبع صنایع پائین دست صنعت نفت و گاز در مملکت ایجاد شود یک امر قطعی و همیشه مورد توجه وزارت نفت بوده است. نامدار زنگنه افزود: بدون شک با توسعه صنایع پائین دست صنعت نفت و گاز ضمن جلوگیری از خام فروشی موجب تبدیل مواد خام به محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا، خلق ثروت، اشتغال زایی، رشد اقتصادی، قدرت ارزآوری و همینطور ایجاد کار برای پیمانکاران و شرکت های داخلی حین ساخت این تاسیسات خواهد شد. وی اظهارداشت: تاکیدات مقام معظم رهبری نیز بیشتر مجموعه وزارت نفت را موظف می کند در این مسیر کار و تلاش کنند. وزیر نفت گفت: خوشبختانه تاکنون اقدامات خوبی در زمینه پالایشگاه سازی، توسعه صنعت پتروشیمی و غیره در کشور انجام شده است. وی در ادامه افزود: برای جلوگیری از خام فروشی نفت باید سرمایه گذاری های مناسبی در زمینه توسعه واحدهای پالایشگاهی و پترو پالایشگاهی و همینطور صنعت پتروشیمی مبتنی بر خوراک های گاز و مایع صورت گیرد. انتهای پیام/

حل مشکلات روابط بین‌الملل با نذر زیباکلام؟

احسان محمدی- روزهای «چه می شود؟» همچنان ادامه دارد. مردم مدام این سوال را از هم می‌پرسند. آنها که قصد خرید یا فروش خانه دارند این را از بنگاهی‌ها می‌پرسند، آنها که طلا دارند یا می‌خواهند دلار بخرند، آنها که قصد راه‌اندازی یک کسب و کار دارند، آنها که قصد مهاجرت یا ماندن دارند … همه می‌خواهند بدانند «چه می‌شود؟» تا تصمیم بهتری بگیرند، تا کمتر ضرر کنند.

تقریباً هیچکس پاسخ شفافی نمی‌دهد یا ندارد و انتهای این بحث‌ها با عبارت «حالا ببینیم چی میشه» به آینده‌ای نامعلوم حواله داده می‌شود. طبیعی است که در چنین فضایی امکان رونق زندگی دشوار است، هیچکس روی زمین که نمی‌داند می‌لغزد یا ثابت است خانه نمی‌سازد.

در دو هفته گذشته بحث مذاکره با آمریکا دوباره داغ شد. برخی بر این باورند که یکی از کلیدهای باز کردن این قفل در مذاکره است. اینکه از حالت «نه جنگ، نه صلح» به سمت یک توافق برویم. تجربه هم نشان داد که بعد از توافق هسته‌ای تحرکات مثبتی در بازار شکل گرفت. حتی اگر مخالف صددرصد دولت روحانی باشید باز هم نمی‌شود منکر شدکه چطور شرکت‌های اروپایی برای سرمایه‌گذاری در ایران تقلا می‌کردند و هیات می‌فرستادند تا به قول احمدی‌نژاد «زنبیل بگذارند».

پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای، همان شرکت‌ها برای جلوگیری از تبعات تحریم، آرام به خانه‌هایشان برگشتند و دوران رکود آغاز شد. قطعاً همه مشکلات کشور ریشه در تحریم و ترامپ ندارد و با مذاکره هم همه چیز حل نمی‌شود اما بازار معمولاً به آن واکنش مثبت و امیدوارانه نشان می‌دهد.

سخنان صادق زیباکلام، همواره با دو عنصر صراحت و طنز همراه است. او در آخرین گفتگویش با نامه‌نیوز گفته «با توجه به هزینه‌های آمریکاستیزی در ۴۰ سال گذشته آرزو می‌کنم این مسئله تمام شود بنابراین دعا و نذر می کند که روحانی و ترامپ با هم ملاقات کنند».

حل مشکلات روابط بین‌الملل با نذر زیباکلام؟

چند روز پیش محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان که به همراه همسرش مریم ایمانیه به عنوان مهمان ویژهٔ تدکس امیر کبیر حضور پیدا کرده بود، با روایت دو داستانِ کوتاه از ۴ اشتباه بدیهی در روابط و اثر آن بر دنیا صحبت کرد.

او گفت:« من یک دیپلماتم و هیچ حوزه‌ای اندازه سیاست خارجی مناقشه‌برانگیز نیست. می‌دانم وقتی در جو کنونی حرف می‌زنم در خوش‌بینانه حالت ممکن ۵۰ درصد پیش‌ذهن مخالف من را دارند و اصلاً به حرف من گوش نمی‌دهند. مخصوصاً این روزها که در کشور ما همه دکترای روابط بین الملل دارند».

من دکترای روابط بین الملل ندارم اما اینکه یک استاد سرشناس دانشگاه آخرین راه برای گشودن گره در سیاست بین‌الملل کشور را «دعا و نذر» عنوان کند، استیصال طنزآلودی است.

در همان سخنرانی دکتر ظریف افزود:«یکی از اشتباهات ما در روابط پیشگویی‌های خودکام‌بخش است. اگر پدری مدام پیش‌بینی کند که پسرش سیگاری می‌شود. مدام به پسرش می‌گوید نری سیگار بکشی، پسرم سیگار این ایرادها را دارد. این پسر را نابود می‌کند. اعصابش را خرد می‌کند. پسر احتمالاً می‌رود یک نخ سیگار می‌خرد. ما با دست خودمان بچه هایمان را به سمت خطر هل می‌دهیم… وقتی چند روز بعد از برجام یک مقام بالای نظامی ما می‌آید می‌گوید کدام آدم عاقلی می‌آید در ایران سرمایه‌گذاری کند، نتیجه چه می‌شود؟ خارجی که این را می‌شنود می‌گوید اینها خودشان می‌گویند آدم عاقل نمی‌آید اینجا سرمایه‌گذاری کند ما بیاییم سرمایه‌گذاری کنیم؟ نتیجه چه می‌شود؟ هیچکس نمی‌آید. بعد آن حضرت آقا می‌گوید ببینید من درست گفتم، ببینیدشما نمی‌فهمیدید، ببینید شما را سرکار گذاشتند! دیدی هیچکس نیامد سرمایه‌گذاری کند؟»

تکه‌های این پازل را کنار هم قرار دهیم. حتی اگر اندک سواد خواندن و نوشتنی داشته باشیم هم به نتایجی می‌رسیم، لازم نیست حتماً دیپلمات باشیم.

دنیای بی‌مرز؛ از ظریف تا عراقچی

وزیر امور خارجه در مصاحبه با خبرگزاری «برناما»ی مالزی گفته است: « ترامپ از میراث اوباما خوشش نمی‌آمد. او تنها به دلایل شخصی و نه دال بر دلایلی استوار از توافق هسته‌ای خارج شد.»

معاون سیاسی وزیر امور خارجه اما یک روز قبل‌تر در اختتامیه همایش اطلاعات و امنیت خارجی در گام دوم انقلاب گفته بود: «هر کس دیگری هم جای ترامپ در آمریکا بود از برجام خارج می‌شد.»

این همه تناقض یا تفاوت اما از کجا می‌آید؟

آیا عباس عراقچی انتخاب جواد ظریف نبوده است یا چون قبلا هم در مذاکرات حضور داشته و برای جلب نظر اصول‌گرایان به معاونت سیاسی وزارت خارجه در دوره ظریف دست یافت؟

روابط این دو در طول ۶ سال گذشته اما نزدیک و صمیمانه بوده و اگر مرد اول برجام را جدای خود رییس جمهوری، جواد ظریف بدانیم مرد دوم همانا عباس عراقچی است.

پس این دو در نگاه به برجام چندان اختلاف ندارند و این تفاوت یا تناقض از جای دیگری آب می خورد. از کجا؟ از اینجا که مصاحبه‌کننده یا سخنران به رغم همه سفرها که رفته و تجربه‌ها که دارد می پندارد مخاطب او تنها همان مصاحبه شونده است یا متن مصاحبه تنها در همان فضا انتشار می یابد و از مرزهایی مشخص فراتر نمی رود.

حال آن که در عصر رسانه های مدرن دیگر تفاوت ندارد کجا و برای کی حرف می‌زنی مگر این که هیچ خبری به بیرون درز نشود و کل ماجرا در اصلاح رسانه‌ای‌ها «‌آف دِ رکورد» باشد که تازه برای این هم تضمینی نیست جز جاهای امنیتی که وسایل ضبط صدا و گوشی‌ها را پیشاپیش نزد خود نگاه می‌دارند.

از این رو می‌توان گفت اگر آقای عراقچی هم با خبرگزاری مالزی گفت و گو می‌کرد چه بسا عین ظریف حرف می‌زد و اگر ظریف هم به آن نشست اصول‌گرایانه رفته بود نه عین آن سخنان که شبیه آن را می‌گفت تا خیال مخالفان را آسوده کند که برجام به ضرر آمریکا بوده نه ما.

در پی انقلاب هوش و تحول حیرت‌آور رسانه‌ها اما مخاطبان بیشتر به سخنی که گوینده گفته توجه دارند نه مکان و حتی زمان آن.

به همین خاطر کسی که اظهار نظر می کند نباید خود را به مخاطب و آن فضا محدود بماند و درباره آنچه گفته داوری می شود نه این که کجا و برای کی گفته است.

این تناقض البته محدود به ظریف و معاون او نیست و شکل دیگری را در اظهار نظر دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفت و گو با رسانه خارجی دربارۀ برجام هم دیده بودیم.

رییس شورا تمام هویت و اعتبار خود را به برجام گره زده و دبیر، امضای آن را اشتباه می‌داند. در این فقره هم البته می تواند توجیه شود که منظور از اشتباه خواندن این بوده که امتیاز دادیم تا منت بگذارند اما تفاوت به خاطر این تصور است که مخاطب را محدود به همان رسانه یا حاضران در همان مجلس می دانند.

عصر دو گونه سخن گفتن یکی برای مصرف داخلی و دیگری برای خارجی سپری شده است. البته هم چنان دو گونه سخن داریم اما گونه نحست علنی یا عمومی است و گونه دوم محرمانه و غیر عمومی نه این که خیال کنیم می توان با خبرنگار خارجی به گونه ای صحبت کرد و با داخلی یا در جمع‌ ها به گونه‌ای دیگر.

هر سخنی که قابلیت انتشار داشته باشد در کنار هر سخن دیگری قرار داده می شود که قابلیت انتشار دارد و دیگر اهمیتی ندارد برای که و کجا گفته است.

اگر به این نکته توجه شود تناقضاتی از این دست کمتر به چشم می‌آید. ضمن این که دربارۀ برخی اظهارات ضد برجامی از ناحیه منسوبان به دولت این شایبه هم در میان است که تصور می‌کنند دولت روحانی با نماد برجام رو به افول است و دوست ندارند در فردای دولت روحانی بیرون از بازی باشند.